واکسن شش ماهگی
مامانی امروز رفتیم واکسن 6 ماهگیتم زدیم اولش مثل همیشه خوشحال و خندون از دد رفتن بودی و با خیال راحت رو تخت واکسیناسیون دراز کشیدی و می خندیدی بعد موقع واکسن زدن اولیش یکمی گریه کردی و دومی و کمتر. اما از اونجاییکه خیلی خانومی ایندفعه همینکه از رودی تخت بلندت کردم ساکت شدی و انگار نه انگار. امیدوارم تب هم نکنی جیگر مامان. مامانی صبح که بلند می شی اولین کلمه که می گی دد ست تا شب تکرارش می کنی. دیشب ساعت دو چشمات بسته بود تود خواب و بیداری می گفتی ددعاشق بیرون رفتنی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی